کاریکاتوری زیبا اندر احوالات دنیای مجازی!!!
پندی ک مختار ب اهل سازش داد..
داستان پيرمرد و پسرك..
پسرک گفت :
” گاهی اوقات قاشق از دستم می افتد . “
پیرمرد گفت :
” من هم همینطور . “
پسرک آرام نجوا کرد : ” من شلوارم را خیس می کنم. “
پیرمرد خندید و گفت : ” من هم همینطور “
پسرک گفت : ” من خیلی گریه می کنم .”
پیرمرد سری تکان داد و گفت : ” من هم همینطو . “
اما بدتر از همه این است که ..
پسرک ادامه داد : آدم بزرگ ها به من توجه نمی کنند ..
بعد پسرک گرمای دست چروکیده ای را حس کرد ..
” می فهمم چه حسی داری . . . می فهمم…!!! “
ب دخت نگاه كن..
قدیما بدون اینترنت.....!!!
..
آب..
شاید پذیرفتهایم که کشور کمآبی داریم، شاید پذیرفته باشیم که نباید آب را هدر بدهیم و حتی شاید پدیرفته باشیم که مدیریت آب در چند دهه اخیر در کشور ما ضعیف بوده است اما واقعا باید بپذیریم که اینها بیشتر در مقام حرف است و در عمل، هرکدام از ما به عنوان شهروندانی که در این کشور زندگی میکنیم، آنطور که باید، الگوی مصرف آب را در خانههای خود تغییر ندادهایم. وضعیت آب در بسیاری از بخشهای ایران، بحرانی است و این اصلا حرف کمی نیست! هر کدام از ما به عنوان عضوی از این جامعه، حاضریم آببها بیشتر شود تا شاید مجبور شویم این مایه حیات را هدر ندهیم؟ آیا این امر میتواند راهکاری برای مهار مشترکان پرمصرف باشد؟